محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ حسین سهیلی زاده، به عنوان یکی از فیلم سازان باسابقه و پرکار عرصه سریال در ایران که بیش از بیست مجموعه تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی را در کارنامه دارد، توزیع سومین تجربه کارگردانی خود در شبکه خانگی را با پوسته ظاهری متفاوتی پیگیری میکند.
سریال «عقرب عاشق» یک محصول رنگارنگ و پر زرق و برق است که با هدف جلب نظر مخاطب عام ساخته شده، اما با وجود روکش متفاوتش، شباهت زیادی به دو سریال قبلی سهیلی زاده دارد. در حقیقت، این مجموعه یک ملودرام نوجوانانه دیگر از کارگردان «دلنوازان»، «فاصله ها» و «مانکن» است که عنصر تخیل، صرفا به مثابه یک انتخاب تزیینی و عاریتی، به آن الحاق شده است و به هیچ عنوان نمیتواند در زمره آثار علمی تخیلی یا فانتزی دسته بندی شود.
پی رنگ اصلی قصه سریال «عقرب عاشق» مبتنی بر یک ایده تخیلی است. موجودات فضایی ناشناختهای که در ظاهر شبیه به روباتها هستند، اما خودشان را از نژاد عقرب معرفی میکنند، مأموری را به زمین میفرستند تا با به سرقت بردن یک کالبد انسانی و تلاش برای به دست آوردن دل دختری که ظاهرا از خصلت نژادی ممتازی بهره میبرد، نسل خود را نجات دهند.
تا اینجای کار، همه چیز به یک مجموعه علمی تخیلی میماند که انتظار میرود دریچههای تازهای را به روی مخاطب خود باز کند. اما در ادامه، جز سکانسهایی بی اثر با جلوههای بصری آماتورگونه و گریمهایی ناامید کننده که بیشتر شبیه به تولیدات منسوخ کودک و نوجوان در دهههای ۶۰ و ۷۰ است، چیزی از ماجراهای فضایی و تخیلی در «عقرب عاشق» بر جای نمیماند. در عوض، تاجایی که امکان داشته باشد، وجه عاطفی قصه پررنگ میشود و عملا بعد از یکی دو قسمت، سریال به همان مسیر آشنای آثار جوان پسند آثار سهیلی زاده هدایت میشود.
جنگل انبوه و در هم تنیدهای از روابط عاطفی چند ضلعی باعث بروز وضعیتی در این سریال میشود که به سختی میتوانیم یک شخصیت بدون دوراهی عاطفی را در تار و پود ماجراهای عشقی این مجموعه پیدا کنیم. خرده داستانها نیز وضعیتی مشابه دارند؛ مثلا پرداخت دم دستی و نپذیرفتنی از ماجراهای مربوط به خانواده آبان بیننده را ناامید میکند و گاه باعث ایجاد کمدی ناخواسته میشود.
در میان همه عناصر فنی و هنری این مجموعه، تنها موسیقی متن و تیتراژ است که نمره قبولی را به خود اختصاص میدهد. آریا عظیمی نژاد بار دیگر ثابت میکند که درک دقیقی از فضای سریالهای پرمخاطب دارد و به خوبی میتواند موسیقی متناسب با اتمسفر اثر را خلق کند. محسن چاوشی نیز با یک آهنگ آبرومند و خوش ساخت تیتراژ این سریال را تدارک دیده است و اثر را با صدای پرطرف دار خود تزیین میکند.
«عقرب عاشق» سریال بازیگران جوان است، از معدود آثار شبکه نمایش خانگی ایران که نقشهای اصلی آن را دو هنرپیشهای که اسم و رسم خاصی (به عنوان یک ستاره سینما و شبکه نمایش خانگی) ندارند، ایفا میکنند.
آرمان درویش که مهمترین نقشش را در سریال قبلی سهیلی زاده بازی کرده بود، این بار هم نقش اصلی سریال «عقرب عاشق» را بر عهده گرفته است. درویش با وجود سیمای ظاهری جذابش، در ایفای نقش یک موجود فضایی با گرایشهای نیمه انسانی، چندان دقیق و باظرافت عمل نمیکند و نمیتواند کاری کند که کفه شمایل زیبایش از کفه هنر بازیگری او سنگینتر به نظر برسد.
در نقطه مقابل، ساقی حاجی پور که با سریال محبوب «هم گناه» به شهرت و محبوبیت رسید، در این مجموعه با ایفای نقش آبان حضور متوسطی دارد، اما بخش بزرگی از بار درام را به دوش میکشد. به این فهرست، مجموعه نسبتا پرتعدادی از بازیگران بی نام و نشان را هم اضافه کنید که نقشهای فرعی «عقرب عاشق» را بر عهده گرفته اند و در خدمت پیشرفت قصههای عاطفی قرار میگیرند؛ اما تقریبا در هیچ کدام از ایشان نشانهای از یک بازیگر بااستعداد و آینده دار به چشم نمیخورد.
از میان بازیگران نسبتا باسابقه این مجموعه، رضا بهبودی همچنان یک بازیگر پرکار و متوسط است که ظاهرا هیچ نقشی را رد نمیکند. محمدرضا فروتن نیز در یکی از نقشهای اصلی این مجموعه، اجرایی تکراری را به نمایش میگذارد و نشانی از آن ستاره پرفروغ سینما در دهه ۷۰ ندارد. بازی شقایق فراهانی، اما یک فاجعه تمام عیار است که حسهای اغراق شده و واکنش هایش در نقش یک مادر رنج کشیده و فریب خورده بیننده را پس میزند. حسین پاکدل نیز همان تیپ پدرانه سریال «مانکن» را، با تغییر در طبقه اقتصادی خود، تکرار میکند.